🍀شرح جلسهی سی و سوم🍀
مدیریت جلسه و نگارش پست: صبا فاضل
حاضرین: فرشته، سعیده، نگین، الهام، آیدا، محمد، عرفان، نازنین، سمیه و صبا
✨عطار نیشابوری
گر نباشد هر دو عالم گو مباش/ تو تمامی با توام تنها خوش است
⚘ به مناسبت 25 فروردین، روز بزرگداشت عطار نیشابوری، ابتدای جلسه دقایقی دربارهی این شاعر و عارف بزرگ صحبت کردیم. فرشته هفت وادی سلوک رو که عطار در منطق الطیر ذکر کرده، به اختصار توضیح داد. این هفت وادی به ترتیب عبارتند از:
۱.طلب، ۲.عشق، ۳.معرفت، ۴.استغنا، ۵.توحید، ۶.حیرت، ۷.فقر و فنا
❣️ همینطور به ماجرای شیخ صنعان و دختر ترسا در منطق الطیر اشاره کردیم که داستانی است عاشقانه-عارفانه و بسیار شنیدنی. شاید یک جلسه با هم خوندیمش…
🎼 بعد از این پست، یکی از غزلهای #عطار رو با آواز شجریان میذارم.
****
🎙اپیزود “جنوبگان” از پادکست “چنل بی”
این اپیزود برگرفته از خلاصهی کتاب The White Darkness نوشته David Grann است که در سال ۲۰۱۸ میلادی منتشر شده.
⚘ داستان در یک خط، داستان فردی به نام هِنری وُرزلیه که قدم در راه رسیدن به آرزوی همیشگیاش که عبور از قطب جنوب به تنهایی، پیاده و بدون کمک بوده، میذاره و در راه رسیدن به چیزی که همهی عمرش با رویای انجام دادنش زندگی میکرده، جونش رو از دست میده. یه جورایی همون مسیر “طلب تا فنا”!
⚘ نگین بحث رو با چند پرسش آغاز کرد از جمله اینکه: نیروی محرکه و استقامت بالای ورزلی از کجا میاد که این همه سختی رو به جون میخره تا کاری که میخواد رو انجام بده؟ آیا شَکِلتون (قهرمان اسطورهی ورزلی)، چون به هدفش نرسید و سفرش رو نیمه تمام گذاشت و برگشت، واقعاً یک شکست خورده به حساب میاد؟!
[مرتبط با خطای بیستم از کتاب #هنر_شفاف_اندیشیدن؛ خطای نتیجه/ Outcome Bias که میگه تصمیمها رو صرفاً بر اساس نتیجه قضاوت نکنیم. چون یک نتیجهی بد یا نامطلوب الزاماً از یک تصمیم غلط نمیاد.]
⚘ بعد از بیان سؤالها، بچهها نظرشون رو دربارهی سفر ورزلی و در پاسخ به پرسشهای مطرحشده گفتند. به عنوان نمونه، الهام گفت که سفر ورزلی رو نمودی از یک سفر درونی این شخصیت میبینه. یا در باب قدرت ذهن و ارادهی ورزلی سمیه اشاره کرد که با وجود شکست قهرمانش (شکلتون) و ناتمام گذاشتن سفر اکتشافیاش به قطب جنوب، این اتفاق مانع ذهنی برای انجام سفر ورزلی نشد و دو بار به قطب سفر کرد.
⚘ عرفان اما این پرسش جالب رو مطرح کرد که آیا ما وقتی خودمون رو جای قهرمان این داستان میذاریم، اصلاً احساس قهرمان بودن میکنیم؟! عرفان، خودش، داستان ورزلی رو به ماجرای #فیل_سفید تشبیه کرد. 🐘 به نظرش، ورزلی از یک جایی به بعد، فقط به خاطر اینکه کلی زحمت کشیده و بخش زیادی از مسیر رو رفته، حاضر نمیشه از ادامهی سفر انصراف بده و جون خودش رو نجات بده.
[مرتبط با خطای پنجم از کتاب #هنر_شفاف_اندیشیدن: هزینهی هدر رفته/ Sunk Cost Fallacy که میگه گاهی واقعاً باید رها کنیم چیزهایی رو که زحمت زیادی براشون کشیدیم یا وقت و هزینهی زیادی براشون صرف کردیم. چون هر چقدر بیشتر ادامه بدیم، ضرر بیشتری متحمل میشیم.]
⚘ و نکتهی آخر اینکه “آیا یک الاغ زنده، بهتر از یک شیر مرده است؟!” برخی از بچه ها مثل سمیه و نازنین نظرشون این بود که وقتی در نهایت قراره بمیریم، چرا در مسیری که دوست داریم و بهش عشق میورزیم نمیریم؟! اما در مقابل، محمد این شکل از مردن رو اصلاً شکوهمند نمیبینه. بلکه شور و هیجانی خالی از شعوره که صرفاً یک مرگ دراماتیک رو رقم میزنه و دیگر هیچ!
⚘ در ادامهی این پست، نقشهی مسیر سفر ورزلی رو میذارم. خیلی نزدیک به آخرش بوده!!! 🇦🇶
و این هم بخشی از آخرین پیامی که از قطب میفرسته:
#جنوبگان
****
🔸برای جلسهی آینده فیلمی به پیشنهاد محمد خواهیم دید و پیرامونش صحبت خواهیم کرد. همینطور به مناسبت یکم اردیبهشت، روز بزرگداشت سعدی، در صورت تمایل میتونید غزل یا حکایتی از شیخ اجل رو به انتخاب خودتون در ابتدای جلسه بخونید و لحظهها رو شیرینتر کنید!
🌸 سپاس از فرشته، نگین و همراهی همهی حاضرین محترم
روز خوش 🌞
#Meeting_minutes
آتش عشق تو در جان خوشتر است
#عطار/ شجریان: