🍀شرح جلسه‌ی سی‌ و چهارم🍀


دانشگاه Leuven اردیبهشت 17, 1400 5 دقیقه مطالعه
iOS 14

🍀شرح جلسه‌ی سی‌ و چهارم🍀

حاضرین: مسعود، الهام، آیدا، محمد، بابک، آقای ماندگار (مجتبی‌ تصدیقی)، مطهره و محمود، معصومه، عرفان، ویدا، آرزو، مهسا، امیرحسین، فرشته

☯️ تاریخچه‌ی رقص ایرانی از دوران مهرپرستی تا دوران معاصر رو مرور کردیم. دیدیم که استفاده از رقص بعنوان آیین مذهبی و برای تفریح و سرگرمی در مناسبت‌های اجتماعی در سلسله‌های مختلف، متفاوت بود.

⚘ حمله‌ی اعراب و بعد از اون مغول به ایران، روح و روحیه‌ی مردم رو چنان در هم شکست که رقص و رقصیدن نه تنها با رکود روبرو شد، بلکه بخاطر برده‌داری زن‌ها و دختران ایرانی به اسارت گرفته شده و مجبور کردن اونها به رقصیدن، در دوران صلح و آرامش بعد از اون هم، رقص همچنان وجهه‌ی نکوهیده‌ی خودش رو حفظ کرد.

⚘ اوج شکوفایی رقص بعنوان هنر ملی، در دوران پهلوی اتفاق افتاد و بعد انقلاب اسلامی، منع رقص و مهاجرت بسیاری از هنرمندان این عرصه رو بهمراه داشت و …

⚘ رقص ایرانی مثل اغلب هنرهای ایرانی از جمله فرش و خط ایرانی دارای تقارن و خطوط خمیده و منحنی هست.

🎬 فیلم انتخابی این جلسه “The Secret Life of Walter Mitty” بود با بازی و کارگردانی Ben Stiller محصول سال 2013. داستان فیلم راجع به کارمند مجله‌ی “Life” هست که زندگی خیلی یکنواخت و خسته‌کننده‌ای داره و هیجان، ماجراجویی و عاشقانه‌ای که تو زندگیش کم داره رو با رویاپردازی جبران می‌کنه تا اینکه با یه بحران روبرو میشه. مجله‌ی “Life” قراره از فرمت چاپی به یه مجله‌ی کاملا آنلاین تغییر کنه و آخرین شماره‌ی مجله برای چاپ داره حاضر میشه. والتر مسئول انتخاب عکس روی جلده، به دفترش میره تا نگاتیو عکس رو برای رئیس جدید بیاره که متوجه میشه نگاتیو موردنظر (شماره‌ی 25) از حلقه نگاتیوی که عکاس فرستاده، جدا شده و نیست. تمام رویاپردازی‌های والتر در سفر ماجراجویانه‌اش برای پیدا کردن عکاس و نگاتیو 25 به نوعی به حقیقت می‌پیوندند. و اما خلاصه‌ای از صحبت‌ها و نکاتی که بحث شد رو اینجا میارم:
⚘ محمد با جلوه‌های بصری فیلم شروع کرد که چطور این گذار (transition) از زندگی یکنواخت و بی‌هیجان، با رنگ خاکستری اتاق والتر یا تاریک و بودن محل کار والتر 🔲📆♾، به زندگی ماجراجویانه و قهرمانانه، با چشم‌اندازهای زیبا و جلوه‌های ویژه‌‌ی حوادث و اتفاقات مختلف 🚁🛳🏂🚵‍♂⛰🌋، خوب به تصویر کشیده شده.

⚘ آقای ماندگار به نقش عکاس که در واقع همون تعالی گم‌شده در زندگی هست، اشاره کردند به این شکل که والتر هر جایی می‌رفت، ردپایی از عکاس بود و همین باعث ادامه دادن سفرش می‌شد.

⚘ داستان فیلم، از خیلی جهات، شباهت زیادی به داستان کتاب «کیمیاگر» اثر پائولو کوئیلو داره. یکی از این شباهت‌ها این بود که همونطور که در «کیمیاگر»، سانتیاگو راهی پرحادثه رو طی می‌کنه تا به گنجش برسه، درحالیکه گنج توی همون خرابه‌ای بود که هر سال ازش می‌گذشت، اینجا هم والتر به دنبال گم‌شده‌ای بود که توی کیف پولی که عکاس براش یادگاری گذاشته بود، قرار داشت…
جناب حافظ به زیبایی توصیف می‌کنند که:
«سالها دل طلبِ جام جم از ما میکرد
وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد»

⚘ در مورد پیانوی به ارث رسیده از پدر، که والتر نهایتا مجبور شد اون رو بفروشه سوال مطرح شد که میشه به این شکل تعبیر کرد که نمادِ هزینه‌ای بود که والتر (هر کسی) برای رشد و تعالی و زندگی به سبکی که دوست داره باید بپردازه، و البته اینکه پیانو تنها چیزی بود که از (زندگیِ) والترِ قبلی باقی مونده بود و در زندگی و والتر جدید جایی نداشت.

⚘ و اما زیباترین صحنه‌ی فیلم جایی هست که بعد از تمام ماجراها والتر که نگاتیو رو پیدا کرده ولی نمی‌دونه عکسِ چیه دقیقا، چشمش به مجله‌ی چاپ شده (شماره‌ی آخر) و عکس روی جلدش میفته… عکس آخر، عکسی از خودِ والتره در حالیکه که داره یه عکس رو، ظاهرا برای طرح روی جلد یکی از شماره‌ها، بررسی می‌کنه…
🕊🕊پیام فیلم درواقع اینه که معنای زندگی (نه صرفا معنی زندگی والتر) در معنا دادن و تصویر دادن به زندگی دیگران (مجله‌ی Life بصورت سمبلیک) تعریف میشه🕊🕊

در ادامه‌ راجع به پیام فیلم صحبت کردیم و آرزو به تد تاکی که لینکش رو اینجا می‌فرستم، اشاره کرد. توصیه میشه ببینیدش حتما.

🗣 از دیالوگ‌های قوی فیلم:
“Beautiful things don’t ask for attention”

🍀ممنون از همه‌ی دوستان برای شکل دادن به بحث و به اشتراک گذاشتن نقطه‌نظراتتون🍀

#فیلم
#Meeting_minutes

برچسب‌ها :

دیدگاه شما

0 دیدگاه